loading...
**شــــــــروق عــلــــم**
اشرف السادات موسوی بازدید : 11 شنبه 24 آبان 1393 نظرات (2)

 

بـا رعـد و بـرق ... بـه کـوچـه مـی دوم گـــوش فـرا مـی دهـم

تـا شـایـد صـدای فـرشتـه  ای در میـانش نهفـته بـاشـد

تـا شـایـد کسـی نـام منتقـمی را فـریـاد کنـد

منتقمـــی کچ سـالهاســـتروز خـوب را بـه او حـوالـه داده انـد

خــــــودت بگــــو ...

چنـــد بــار دیــگر لبــاس بـــــــاران زده ام

بـــــــی گــــرمای وجـــودت خـشک شـود ؟

اشرف السادات موسوی بازدید : 10 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (5)

 

توجه به قرآن و تحقیق در مورد آن از دوره ی رنسانس تا دوران معاصر مورد توجه ی تعدادی از دانشمندان غربی قرار گرفته است و آنان بعد از پی بردن به عظمت قرآن، نظرات جالبی را بیان نموده اند که بیان تعدادی از این نظرات خالی از لطف نیست :

1. گوته می گوید : اگرچه ما همواره از قرآن روی برمی گردانیم و در همان مرحله ی اول از آن اظهار تنفر می نماییم اما آن خیلی زود ما را به سوی خود جذب کرده و شگفت زده می نماید و در نهایت ما را وادار می کند که در مقابل آن سر تعظیم و احترام فرود آوریم. سبک و اسلوب قرآن و هماهنگی و توافق آن با محتوا و هدفش محکم و استوار، بسیار عالی و باشکوه، با هیبت و سرسام آور و دارای رفعتی حقیقی و ابدی است. ازاین رو این کتاب در تمام زمانها، تأثیری نیرومند از خود به جای می گذارد.

اشرف السادات موسوی بازدید : 9 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (0)

 

قرآن خود را این چنین معرفى مى كند:

«إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» 1 ؛ به درستى که قرآن (مردم را) به راه و آئینى که مستقیم ترین و صاف ترین و پابرجاترین آئین هاست هدایت مى کند.

صاف و مستقیم از نظر عقائدى که عرضه مى کند، صاف تر و مستقیم تر از نظر ارائه کردن عقیده و عمل ، صاف تر و مستقیم تر از نظر قوانین اجتماعى و اقتصادى و نظامات سیاسى و برنامه هاى اخلاقى و عبادى و دینى که بر جامعه انسانى حکم فرماست .و بالاخره صاف تر و مستقیم تر از نظر نظام حکومتى که برپا دارنده عدل و درهم کوبنده ستم ستم گران است . آرى، روش هدایت قرآن صاف و مستقیم و ثابت است .

اشرف السادات موسوی بازدید : 9 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)

 

نام ها و القاب حضرت مهدي كه ابتداي آن با حرف «آ - ا» شروع مي شود
1 - آمر: فرمانده2 - ابوالقاسم: كنيه اي براي حضرت مهدي عليه السلام3 - ابوصالح: كنيه اي براي حضرت مهدي عليه السلام، كه در هنگام فرياد خواهي بكار مي رود4 - ابوعبدالله: كنيه اي براي حضرت مهدي عليه السلام5 - احسان: نيكي6 - احمد: ستوده تر7 - اصل: بنيان8 - امرالله: فرمان خداوند9 - اميرالامره: فرمانرواي فرمانروايان10 - امين: امانتدار11 - ايدي: دستها، كنايه از نعمت و قدرت الهي12 - ايزد شناش: نامي براي حضرت مهدي عليه السلام در تورات

نام ها و القاب حضرت مهدي كه ابتداي آن با حرف «ب» شروع مي شود
1 - باب الله: در [رحمت] الهي2 - باسط: گسترنده3 - باطن: نهان4 - بدرالتمام: ماه شب چهارده5 - برهان الله: راهنماي الهي6 - بقيه الاخيار: يادگار خوبان7- بقيه الانبياء: يادگار پيامبران8 - بقيه الله: يادگار خدا9 - بلدالامين: سرزمين امن10 - بوار [الكافرين]: نابوده كننده كافران11 - بهرام: نامي براي حضرت مهدي عليه السلام، نام سياره اي است

نام ها و القاب حضرت مهدي كه ابتداي آن با حرف «پ» شروع مي شود
1 - پرويز: نامي براي حضرت مهدي عليه السلام

نام ها و القاب حضرت مهدي كه ابتداي آن با حرف «ت» شروع مي شود
1 - تالي [كتاب الله]: همتاي كتاب خدا2 - تاييد: نيرو بخشيدن3 - تقوي: پرهيزگاري4 - تقي: پرهيزگار، پرواپيشه5 - تلادالنعم: نعمتهاي ديرين و كهن6 - تمام: بي كاستي، تمام كننده خلافت الهي در زمين

نام ها و القاب حضرت مهدي كه ابتداي آن با حرف «ث» شروع مي شود
1 - ثابت: پايدار2 - ثائر: كينه خواه [از دشمنان]

اشرف السادات موسوی بازدید : 12 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

 

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

 

 

 

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 8 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (قسمت اول)

 

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند.

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 9 شنبه 26 بهمن 1392 نظرات (0)

 شخصیت انسان سالم

انسان سالم کیست ؟ چه ویژگی هایی دارد ؟ رفتار و تفکر و احساس چنین آدمی چگونه است ؟ آیا من و شما هم می توانیم شخصیت سالمی باشیم ؟ و یا بشویم ؟
بعضی از روانشناسان به تبیین شخصیت بیمار پرداخته و توجه خود را معطوف روان نژندی آدمی کرده اند (مثل فروید که روی بیماران کار کرده و تئوری خود را از نتیجه کار و تحقیقات روی بیماران برداشت نموده و بعد به انسانهای سالم تعمیم داده ) بعضی دیگر از روانشناسان بجای توجه روی شخصیت بیمار به جنبه سالم طبیعت آدمی پرداخته اند (مثل مزلو که ابتدا سالم ترین افراد را از دید خود انتخاب کرد سپس معیارهای سلامتی را از آنها استنتاج نمود و بصورت یک تئوری در آورد ) این روانشناسان که اکثرا خود را روانشناسان انسانگرا یا Humanism میدانند اعتقاد دارند که نباید به بیمار نبودن صرف بسنده کرد و باید به شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی پرداخت ، اینان معتقدند سلامت روان بسی بیش از روان نژندیا روان پریش نبودن است و اینان کمال را برای انسان مطرح ساخته اند .
و ما در اینجا قصد داریم چند تئوری در مورد سلامت روان از روانشناسان انسانگرا بررسی نموده با ذکر دیدگاههای خود ، معیارهای سلامتی روانی را که شاید تا حدودی مورد قبول اکثر روانشناسان باشد را برایتان ارائه نماییم .

اشرف السادات موسوی بازدید : 14 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

حضرت آدم چه دینی داشت؟

حضرت آدم,دین حضرت آدم

حضرت آدم چه دینی داشت؟
بر اساس تفسیر آیه 13 سوره شوری، اولین شریعت، شریعت حضرت نوح (ع) است. اکنون این سوال مطرح می‌شود که از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان حضرت نوح، آیا دین و شریعتی وجود داشته است؟
به نقل از کتاب «در محضر علامه طباطبایی قدس سره» به سه پرسش درباره شریعت حضرت آدم (ع) و همچنین دین مردم پیش از حضرت نوح (ع) اشاره شده که علامه به آنها پاسخ گفته است. این سوال و جواب‌ها در پی می‌آید:

اشرف السادات موسوی بازدید : 14 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

آيا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته يا تنها ديار حضرت نوح را؟

حضرت نوح,طوفان نوح

آيا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته يا تنها ديار حضرت نوح را؟
پاسخ :
پيش از ورود به جواب سؤال لازم به ذكر است همچنان كه از آيات قرآن فهميده مي‌شود و نيز از كلمه قوم نوح مردمي كه حضرت نوح به سوي آنها مبعوث شد مردمي محدود بودند و در منطقه محدودي كه به احتمال قوي در محدوده عراق فعلي بوده، زندگي مي‌كردند و با توجه به ظاهر آيات قرآن و روايات اين مردم تنها مردم روي زمين در آن روز بودند، ‌يعني مردم روي زمين فقط در اين نقطه سكونت داشتند.

چنان كه در رواياتي آمده كه بعد از فروكش كردن طوفان، فرزندان حضرت نوح به سرزمين‌هاي مختلف پراكنده شدند و اقوام روي زمين از آنها پديد آمدند.[1]

اشرف السادات موسوی بازدید : 16 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

داستان زندگی حضرت ادریس

حضرت ادریس,زندگی حضرت ادریس,زندگی نامه حضرت ادریس

داستان زندگی ادریس
پیامبرى ادریس (ع)
حضرت ادریس(ع)پس از آدم و شیث(علیه السلام)به مقام پیامبری برگزیده شد.او همواره مردم را به پرستش خدای یگانه و دوری ازگناه دعوت می کرد و پیروانش را به ظهور پیامبران بعدی، بویژه خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص)، بشارت می داد.


در نام این پیامبراختلاف است. گروهی نامش را اخنوع و لقبش راادریس دانسته اند. دسته ای وی را «اوزریس» خوانده، ادریس رامعرف این نام شمرده اند. جمعی معتقدند نامش در تورات «اخنوع»یا «خنوع» است و «هرمس الهرامسه» و «مثلث النعمه » و «المثلث» لقب داده اند; زیرا ملک و حکیم و نبی بوده است.

اشرف السادات موسوی بازدید : 10 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

بخش هایی از زندگی امام علی (ع)

شهادت امام علی (ع),زندگینامه امام علی (ع),انفاق و ايثار امام على عليه السلام

بخش هایی از زندگی امام علی (ع)

انفاق و ايثار على عليه السلام
وابستگى انسان به متاع دنيا از خطرهاى بزرگ حركت تكاملى وى مى‏ باشد.جاذبه مال و منال و مقام،و آنچه متاع دنيا به حساب مى ‏آيد انسان را از مسير خود باز مى ‏دارد.وابستگى به دنيا پر خطرترين دام سر راه انسان است.بسيارى اين خطر را احساس مى‏ كنند.ليكن مهم چاره ‏سازى اين مشكل است كه چگونه بايد از دام اين خطر رهيد.

 

نهاد دين كه رهنمود انسان در ابعاد گوناگون است،در اين عرصه هم ضمن شناخت و آگاهى دادن به واقعيت‏ها،راه حل ارائه مى‏ دهد.دين وابستگى انسان به مال و متاع دنيا را به عنوان يك واقعيت و بر اساس گرايش طبيعى انسان معرفى مى‏ نمايد.و براى رهانيدن انسان از اين علاقه ‏مندى تلاش مى‏ نمايد.و راه رهيدن اين وابستگى بريدن از دنيا و انفاق عنوان مى‏نمايد و به لحاظ شدت اين وابستگى رهيدن از اين خطر را آن چنان با اهميت مى‏ داند كه جهاد با مال را در كنار جهاد با جان عنوان مى‏ نمايد: جاهدوا باموالكم و انفسكم.هديه كردن مال در راه خدا همانند هديه كردن جان در راه خداست.

اشرف السادات موسوی بازدید : 8 جمعه 25 بهمن 1392 نظرات (0)

چرا حضرت فاطمه شبانه دفن شد؟

حضرت فاطمه, شهادت حضرت فاطمه, زندگینامه حضرت فاطمه

چرا دفن شبانه؟! چرا قبر مخفی؟!
حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ بعد از رحلت پدر گرامیشان مدت اندكی در قید حیات بودند كه مورخین با اختلاف این مدت را از 75 روز تا هشت ماه ذكر كرده اند. در این مدت درباره اهل بیت پیامبر ـ علیهم السلام ـ و مخصوصاً نسبت به حضرت علی ـ علیه السلام ـ و خانم فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ظلم های فراوانی روا داشته شد، از جمله غصب حق خلافت علی ـ علیه‎ السلام ـ و هجوم به درب خانه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ[1] و موارد دیگر كه منجربه ناراحتی فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نسبت به خلیفه اول و وابستگانش شد و لذا در روزهای آخر عمرش به شوهر خویش وصیت می كند كه بعد از شهادت آن حضرت جنازه اش را شبانه دفن كند.[2]
اما شاید شبهه ای مطرح شود که آیا دفن شبانه خلاف سیره رسول خدا است؟ بعبارت دیگر آیا در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دفن شبانه انجام گرفته؟ و آیا اصولاً در شرع مقدس اسلام از دفن شبانه میّت منع شده؟
در كتب فقهی اسلامی چه از اهل تشیع و چه از اهل تسنن موردی كه دلالت بر منع از دفن شبانه میّت شده باشد، وارد نشده و حتی نقل شده كه برخی از صحابه از جمله ابی بكر را هنگام شب دفن كرده اند[3] و همچنین از كتاب صحیح بخاری از ابن عباس نقل شده كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بر مردی كه در شب دفن كرده بودند همراه صحابه نماز خواندند.[4] یعنی اینكه پیامبر با نماز خواندن بر میّتی كه شب دفن كرده اند و صحابه هم حضور داشته اند این عمل (دفن شبانه) را منع نكردند، چرا كه اگر این عمل مخالف اسلام و روش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می بود حتماً پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از این كار منع می نمودند. پس منع نكردن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و خواندن نماز بر آن میت و دفن شبانه میت مذكور در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ همه دلالت بر این مطلب دارد كه این عمل خلاف شرع نبوده و حتی مورد تأیید پیامبر بوده است. و بعد از پیامبر چنانچه گفته شد ابی بكر (خلیفه اول) را نیز شبانه دفن كردند، پس دفن شبانه جسد حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ توسط علی ـ علیه‎ السلام ـ خلاف سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نبوده و این ادعا بی مورد و باطل است.

اشرف السادات موسوی بازدید : 8 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

 تنبیه بدنی,اشتباهات کودک

 

قانون گذاری، اولین گام به رای تربیت است.

 به راستی اگر ما قانون‌های، صحیح را در خانه برای کودک بازگو نکنیم، و بایدها و نبایدها را برای وی تبیین نکنیم، تنبیه کردن وی، امری کاملاً مسخره و خنده دار است.

لذا می‌توانیم با قانون گذاری صحیح، از اشتباهات کودک خود، جلوگیری کرده تا کار به رفتارهای انفعال، نرسد، لذا از قدیم‌الایام گفته‌اند : همیشه پیش گیری بهتر از درمان است.

نکته‌ی دیگر این است که من نباید به عنوان پدر یا مادر، تنها در مقابل، کودک خود عکس‌العمل نشان دهم، بلکه شاید رفتار کودک شما، از کمبود، شی خبر می‌دهد، شاید این کمبود در داشتن اشیاء اطراف باشد و شاید این کمبود یک کمبود عاطفی و کمبود محبت باشد.

لذا پدر و مادر موفق پدر و مادری هستند که رفتار کودکان خود را ریشه یابی کنند و تا حدّ توان، کمبود های وی را جبران کنند.

اما در بحث جانشین‌های تنبیه به این نکته اشاره خواهیم نمود که روش‌های مختلفی، به عنوان جانشین‌های آن به حساب می‌آیند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها بازی با احساسات کودک و بیان احساسات خود نسبت به اوست.

اما مراحل دوم این نوع جانشین‌ها به ترتیب عبارت است از : برگرداندن توجه کودک-سعی بر تغییر رفتار وی -روش وقفه-توبیخ‌های یک دقیقه ای-باز پس گیری امکانات و خدمات-جریمه کردن- قهر کردن- جبران کردن- انجام کارهای بیشتر- عذرخواهی کردن- در خانه ماندن-بده و بستان-تهدید به تنبیه و تهدیدات عاطفی، می‌باشد.

توضیح این موارد، انشا الله در متن به صورت کامل تبیین می‌گردد.

در آخر نیز به فحاشی در کودک، اشاره شد و شیوه های مقابله با آن ذکر گردید.

اشرف السادات موسوی بازدید : 3 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

برترين سوالهاي بي پاسخ علمي در جهان

برترين سوالهاي بي پاسخ علمي در جهان

پروژه کشف برترین رازهای علم در حدود دو سال پیش توسط نشریه لایو ساینس آغاز شد و طی آن از چندین دانشمند در زمینه های مختلف در این باره سئوالهایی پرسیده شد. در نهایت از میان 14 پدیده مطرح شده 10 پدیده به عنوان برترین سئوالهای بی جوابی که انسان همچنان در جستجوی آن به سر می برد توسط این نشریه ارائه شده است.

زندگی چگونه بر روی زمین شکل گرفته است: شواهد اولیه نشان می دهد حیات اولیه میکروبها در زمین به بیش از سه بیلیون سال پیش باز می گردد و هیچکس از چگونگی آغاز آن آگاه نیست. ایده های مختلفی مانند واکنشهای شیمیایی زنجیره ای در بستر دریاها وجود دارند. دیانا نورتآپ از بیولوژیستهای دانشگاه نیومکزیکو معتقد است تئوری های زیادی درباره منشا حیات ارائه شده است که اثبات و یا رد آنها بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.

 

 

 

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 5 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

دانستنی هایی باورنکردنی از همه چیز و همه جا

دانستنی ها, مطالب علمی, اطلاعات عمومی, آیا میدانید

دانستنی هایی باورنکردنی از همه چیز و همه جا

1- قبل از سال 1941 اثر انگشت به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته نمی‌شد.

2- در آمریکا میزان فولاد استفاده شده در تهیه تشتک در بطری‌های نوشابه بیشتر از فولاد بکار رفته در تهیه بدنه اتومبیل هاست.

3- یک تانکر بزرگ که کاملا پر باشد و در حال حرکت با سرعت عادی باشد، حداقل به بیست دقیقه زمان برای متوقف شدن احتیاج دارد.

4- بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود 44 پوند گرد و خاک را تنفس می‌کند.

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

چند تمرین ساده برای تقویت مغز

تقویت مغز,راههای تقویت مغز,راههای تقویت حافطه

چند تمرین ساده برای تقویت مغز
اگر بتوانید چند کار را همزمان انجام دهید، توانایی‌های ذهنیتان به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
استفاده از مغز بدون وقفه در محل کار ادامه دارد، بنابراین برای مدیریت اطلاعات و فراموش نشدن جزئیات روزانه، انجام برخی تمرینات مغزی ضروری است. به همان ترتیب که فعالیت‌های جسمی و ورزش عضلات را تقویت می‌کنند، تمرین‌های ذهنی نیز، فعالیت‌های مغزی را بهبود می‌بخشند.
تقویت حافظه کوتاه‌مدت
تقویت حافظه کوتاه‌مدت به ذهن کمک می‌کند تا اطلاعات جدید سریع‌تر به خاطر سپرده و در نتیجه

اشرف السادات موسوی بازدید : 10 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

بعد از بهشت و جهنم چه می شود؟!‌

بهشت,جهنم,بهشت و جهنم

پس از ورود به بهشت و جهنم، آخر کار انسان کجاست؟ آیا در یک جا ماندن انسانی که میل به بی‌نهایت دارد، تکراری نمی‌شود و دیگر آن که آیا ممکن است که یک جهنمی، اهل بهشت شود؟

آخر کار انسان کجاست؟
اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سۆال پیش می‌آید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالمۆمنین علیه‌السلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.

اشرف السادات موسوی بازدید : 11 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

دعاهایی برای تقویت حافظه

دعاهایی برای تقویت حافظه,تقویت حافظه

آنچه در مورد تقویت حافظه و هوش از کتب روایی و ادعیه بیان شد، علت تامه محسوب نمی شود. بعضی از عوامل مربوط به هوش و حافظه در اختیار ما نیست و مربوط به عوامل ژنتیکی و وراثتی است.

مقدمتاً تعریفی از حافظه ارائه می شود، دکتر نصرت الله پور افکاری «حافظه» را اینگونه تعریف کرده است: «این اصطلاح مفهومی كلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی كه فرد را به ذخیره كردن تجارب و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود حافظه یكی از اجزای تعیین كنندة هوش افراد است.»[فرهنگ جامع روانشناسی روانپزشکی انگلیسی ـ فارسی پورافکاری، نصرت الله، جلد دوم، نشر فرهنگ معاصر].

اشرف السادات موسوی بازدید : 12 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

از انواع فرشته ها چیزی میدانی؟!

انواع فرشته,فرشتگان

فرشتگان، آفریده های خداوند یکتا هستند که در آفرینش آن ها، شگفتی های بسیاری هست و بیشتر انسان ها از آن آگاهی ندارند. آنها موجوداتى هستند مخلوق خدا و واسطه‏هایى بین او و بین عالم مشهود، که خداوند آنان را موکل بر امور عالم تکوین و تشریع کرده است. قرآن کریم کارهای فراوانی را برای فرشتگان برشمرده است؛ وساطت در نزول وحی و ابلاغ پیام الهی به پیامبران، تدبیر امور عالم و وساطت در وصول فیض الهی به مخلوقات، استغفار و شفاعت برای مۆمنان و امداد آنان، لعن کافران، ثبت اعمال بندگان و قبض روح آنان در هنگام مرگ از جمله مأموریت های الهی است که فرشتگان آنها را اجرا می کنند.

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 7 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

هدف خدا از آفرینش زمین و آسمان

هدف خدا از آفرینش زمین و آسمان,هدف خدا از آفرینش,

سوال: دلیل خدا از اینکه زمین و آسمان را به وجود آورده چیست؟

پاسخ:
در رابطه با هدف از آفرینش زمین و آسمان باید گفت: یک وقت منظور ما از آسمان و زمین، آسمان اوّل است که بر سر ما سایه انداخته است. " وزینا السماء الدنیا بزینه الکواکب "، یک وقت هم همه ی آسمان هاست یعنی هفت آسمان و باز یک وقت سوال از این است که خداوند چرا این کار را کرد؟ یعنی هدف فاعل چه بود؟ یک وقت هم اینکه، هدف از انجام این کار چه بوده؟

در مورد سوال اول عرض می کنم که اگر مراد این زمینی است که ما درآن زندگی می کنیم و این آسمان باشد، اینها مقدمه پیدایش انسان هستند. خداوند چون بنا داشته انسان را خلق کند، زمین و آسمان را خلق کرد که این دو با هم امکان زندگی را برای انسان میسر می کند.

اشرف السادات موسوی بازدید : 4 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

چرا قرآن می‌گوید جهنم نعمت است؟

جهنم,بهشت جهنم,توصیف جهنم,جهنمیان

 شبهه: چرا قرآن می‌گوید جهنم نعمت است؟
چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟

پرسش
در سوره الرحمن آیاتی را ذکر می کند و سپس می گوید: "فَبأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ". اما در این بین آیاتی را می بینیم که با این سبک سازگار نیستند.

از جمله آیات 35، 41، 44 همین سوره، حال آیا این سیاق منتفی است، یا این که اینها در زمره نعمت های الهی قرار می گیرند؟ در صورت دوم لطفا توضیح دهید.

سوره الرحمن به طور کلى بیانگر نعمت هاى مختلف "معنوى" و "مادى" خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته و آنها را غرق در آن ساخته است، به گونه اى که مى‏توان نام این سوره را "سوره رحمت" یا "سوره نعمت" گذارد؛ و به همین دلیل با نام مبارک "الرحمن" که رحمت واسعه الاهى را بازگو مى‏کند آغاز شده است.[1]

اشرف السادات موسوی بازدید : 5 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

آیا درست است که شیعیان امام علی(ع) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟

شیعیان امام علی,بهشت رفتن,راههای بهشتی شدن

 

سوال 1- آیا درست است که شیعیان امام علی(ع) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟


پاسخ:  در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(ع) محاسبه می شوند ولی کسانی که مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه(ع) هستند که برای آنان تقاضای بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند. حدیثی که از امام رضا(ع) روایت می کنند از جمله ی این اخبار است:« اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا هم خواسته ی ما را اجابت می کند. هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند و هر که دادخواهی اش بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می گذریم.

 

سوال 2- چگونه به بالاترین درجات تشیع دست پیدا کنیم؟
پاسخ: رسیدن به بالاترین درجات تشیع، با تقوا، عمل صالح، پیروی از اهل بیت و مودت و ولایت آنان و برائت از دشمنان آنان، همچنین زنده نگاه داشتن دستوارت آنها و عمل بدان امکان پذیر است. دستوراتی که آنان به شیعیانشان در جمیع احوال فرمودند همچون تقیه و امثال آن... و همچنین ولایتمداری نسبت به فرزندان آنها و مواظبت نسبت به عبادات، دوری از گناهان و قدم نگذاشتن در وادی شبهات و امثال آن.

 

 

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

مامان ،خدا یعنی چی؟یعنی کی؟

آموزش خدا و اعتقادات دینی برای کودک

دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا می‌توانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ آیا بچه‌ها را می‌توان با مفاهیمی چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و هستی، تکلیف، عبادت و مانند آن آشنا کرد و درباره آنها بحث کرد؟

 

حرف زدن درباره خدا از این جهت حائز اهمیت است که می‌تواند بهترین راه برآوردن مهم‌ترین نیازهای کودکان باشد، زیرا کودکان بیش از بزرگ‌سالان خود و اطرافیانشان را نیازمند به تکیه گاه قوی و مهربانی می‌بینند که قادر است همه آرزوهای آنها را برآورده سازد.

 

فایده دیگر صحبت کردن درباره خدا از این جهت است که همه چیز را در دنیا توضیح می‌دهد: زیبایی طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست، که با این توضیح (مرتبط کردن رویدادهای طبیعی به خدا) نوعی احساس شگفتی نیز همراه است، زیرا روح کودک به دنبال عجایب و اسرار می‌گردد و زمانی که برای پرسش‌های کلیدی خود پاسخی منطقی می‌یابد، احساس آرامش می‌کند. وقتی کودک حوادث تلخ و شیرینی از این قبیل را با خدا مرتبط بداند، هم در شناخت خود نسبت به خدا عمیق‌تر می‌شود و هم روح او که به دنبال عجایب و اسرار است، ارضاء می‌شود.

 

حرف زدن درباره خدا، به کودک احساس امنیت می‌دهد، زیرا خدا جاودانی و مافوق همه تغییرات است و در دنیایی که همه چیز آن زودگذر است، اعتقاد به خدا می‌تواند بهترین حامی و راهنمای اخلاقی کودک باشد.

 

و بالاخره، توجه به خدا و احساس نیاز به او، مایه آرامش روح و روان کودک می‌شود، زیرا این احساس در فطرت و نهاد انسان از کودکی قرار داده شده و طبق فرمایش پیامبر اسلام، کودک مادامی که اطرافیانش او را از پرستش خدا باز نداشته‌اند، دارای فطرت خداپرستی و ایمان است.

اشرف السادات موسوی بازدید : 3 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)
رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و این نکات را به خاطر بسپارید .

تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.

اینجا یک لیست از 10 عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

"کارت خوب بود"
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید " کار خوب " است( یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)

به جای آن بگویید " تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!" با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.

اشرف السادات موسوی بازدید : 5 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

دوران نوجوانی,تقویت عزت نفس

 

عزت نفس به ارزیابی های شخص از خصوصیاتش اطلاق می شود که بالا بودن آن، در موفقیت های فردی - اجتماعی موثر است و پایین بودن آن مشکلات متعددی برای فرد از جمله اضطرابها، هراسها... را بوجود می آورد. با راه کارهای مناسب می توان در جهت تقویت آن گام برداشت.

من یک نوجوان بی ارزش، بازنده، و بی اهمیت هستم. تعریف و تمجید های که دیگران در مورد من انجام می دهند، اغراق است. از اینکه با دیگران در ارتباط باشم، لذت چندانی نمی برم. ولی نمی دانم چرا تلاش زیادی برای خوشحال کردن، تعریف و تمجید دیگران به کار می برم. فکر می کنم از اینکه دیگران مرا طرد کنند، بسیار می ترسم. بخاطر همین از اینکه به دیگران نه بگویم می ترسم. از اینکه احساس کنم دیگران مرا دوست ندارند نیز در هراس هستم. احساس می کنم صفت مثبت یا استعداد خاصی ندارم.

این احساس و نگرانی از زمان کودکی تا کنون در من بوده است، اما در دوران نوجوانیم بیشتر شده است. دلم می خواهد به خودم کمک کنم تا بتوانم این احساسات را از بین ببرم و بتوانم فرد قوی شوم. تا اینکه به طور اتفاقی در یک مقاله خصوصیات خودم را خواندم و متوجه شدم تمام احساسات بالا مربوط به عزت نفس پایین است با خواندن این مقاله به فکر فرو رفتم و به خودم گفتم، من هم قطره ی از این دنیای بزرگ هستم که خداوند مرا آفریده است تا بتوانم استعدادها و تواناییهای خود را به کمال برسانم. با تمام وجود تصمیم گرفتم تا کاستی ها و افکار منفی خود را شناسایی کنم و از توانمندیهای خود در جهت قوی تر شدن هر روز و هر لحظه بهره مند شوم.

تصمیم گرفتم برای بالا بردن عزت نفسم و موفقیت در آن برنامه ریزی های را انجام دهم، در ضمن برای موفقیت بیشتر، از والدینم و چند تا از دوستانم خواستم مرا در این مسئله کمک کنند و زمانی که وظایفم را به خوبی انجام دادم مرا تشویق کنند.

بعضی از فعالیتهای که انجام دادم به شرح زیر است:

** آگاهی خود را از خودگویی های که نشان دهنده عزت نفس پایین است، افزایش دادم. مانند " اینکه من یک فرد بی ارزش هستم" در مقابله آنها پاسخهای که نشان دهنده مقابله با آنهاست، را بکار برم.

**از خودم مراقبت بیشتری انجام دهم و بیشتر خودم را دوست داشته باشم. همچنین وظایف خانه داری و تحصیلی متناسب با سنم را انجام دهم. بر چگونگی انجام این کارها نظارت داشته باشم و هر زمانی که به درستی آنها را انجام دادم به خودم پاداش دهم.

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 پنجشنبه 24 بهمن 1392 نظرات (0)

کودکانی که زیاد می فهمند!

 

دانش بچه ها ,سلامت کودکان

 

تحقیقات و مطالعات انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد کودکان بیشتر از اینکه در زندگی عادی خود مهارت داشته باشند در کار با تکنولوژی آزموده شده اند.

  

طبق آمار از هر 5 کودک 1 نفر کار با IPad را بلد است اما 48 درصد از کودکان آدرس محل زندگی خود را نمی دانند . 66 درصد می توانند با کامپیوتر کار کنند در حالی که تنها 33 درصد می توانند اسم کوچک و نام خانوادگی خود را بنویسند . از 10 بچه بین 2 تا 5 سال ، 7 تاشون می توانند بازی آنلاین انجام دهند در صورتی که تنها 2 نفر از 10 نفر می تونن بدون کمک شنا کنند . 73 درصد می توانند با موس کار کنند و تنها 11 درصد می توانند بند کفش خود را ببندند .

 

این تحقیق از بین 2200 مادر در 11 کشور دنیا جمع آوری شده است . هرچند این تحقیق در کشور ما تا حدودی صدق نمی کند اما با نگاه به اطرافمان به راحتی متوجه تغییر در نوع بازی بچه ها و سرگرمی هایشان می شویم.

 

بچه تر از این که بودم، مثلا 7 ساله. پدر و مادرم پیش هر فامیل یا آشنایی بودند، می گفتند بچه های امروزی خیلی می فهمند. الان که به بچه های 7 ساله نگاه می کنم می بینم که بچه های این زمانه نسبت به بچگی ما خیلی بیشتر می فهمند. هم از سیاست سر در می آورند، هم تکنولوژی، ایمیل، فیس بوک، گوگل، دوربین دیجیتال و ...

 

این سوال برای من پیش میاد که یعنی این سیر تکامل از اول تاریخ، همیشه ادامه داشته و کودکان هر روز فهمیده تر شده اند یا اینکه این روند صعودی از تاریخ خاصی به بعد شروع شده.

 

اولین جوابی که به ذهنم می رسه اینه که اگه قرار بود کودکان با این سرعتی که الان در حال رشد از نسلی به نسل دیگه هستن، از اول تاریخ رشد می کردند الان کودکان 7 ساله ازدواج کرده بودند و در حال تدریس در دانشگاه بودند.

 

دوم اینکه من از پدرم و پدر بزرگم شنیده بودم که نسل ها بوده که کودکان خاک بازی و تیله بازی و خاله بازی می کردند و مکتب می رفتند و رفوزه می شدند و فلک می شدند و پدر معلم ها رو در می آوردند.

 

اطلاعات عمومی کودکان قدیم، نسل به نسل تغییر نمی کرد. با این حال همان بچه ها ابوریحان و حسابی می شدند و ملاصدرا و زکریای رازی.

 

پس سوال اصلی اینه که تو این 50 ساله چی شده که دانش بچه ها اینقدر بیشتر شده و نسل به نسل فهمیده تر می شوند؟

 

باز می خوام گریزی به گذشته بزنم. یه زمانی مادربزرگ ها زیر کرسی می نشستند و برای نوه ها قصه می گفتند.

 

 

 

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 سه شنبه 22 بهمن 1392 نظرات (0)
در نوشتارهای پیشین منظور خود از فرهنگ را مشخص نمودیم؛ فرهنگ عبارتست از "پندار، گفتار و کردار موافق با ارزشها و هنجارهای یک جامعه" .
بر این اساس فرهنگ نه تنها شاخصی می شود بر "عمل" به حقايق یک جامعه بلکه در برگیرنده ی "پندار" و "گفتار" نسبت به آن نیز خواهد شد؛ برآیند این سه بعد است که شیوه ی زندگی افراد در جامعه را مشخص می سازد.
از نظر جامعه شناسی شرقی نمی توان تنها به کردار فرهنگی بعنوان شاخص مطلق فرهنگ یک جامعه دلخوش کرد؛ چه تنها این مهم نیست که افراد نسبت به حقایق  جامعه چگونه عمل می کنند بلکه در کنار آن باید دانست که نسبت بدانها چه می اندیشند و چه می گویند!
در اثنای این بحث از سه نوع فرهنگ رایج در هر جامعه ای سخن خواهیم راند؛ "فرهنگ حقیقی"- "فرهنگ ظاهری" و "فرهنگ واقعی"!
در نوشتارهای پیشین - و مشخصاً نوشتار "حقایق اجتماعی و وقایع اجتماعی" و "اصحاب نقاب"، به دسته بندی افراد یک جامعه بر اساس "ایمان و عمل" به حقایق جامعه پرداختیم و گفتیم که از این نظر افراد چهار دسته اند:
1- اصحاب وفاق: که در هر دو بعد موافق حقایق اجتماعی جامعه اند(+ ، +).
2- اصحاب نقاب: که در ایمان موافقند و در عمل متفاوت و متزلزلند و نه الزاماً مخالف(+ ، -).
3- اصحاب نفاق: که در ایمان مخالف اند و در عمل مصلحتاً و موقتاً موافق رفتار می کنند(- ، +).
4- اصحاب فراق: که در هر دو بعد رسماً مخالفند(- ، -).
این وضعیت همانست که بطور واقعی در بطن جامعه و افراد پنهان است و در واقع همان "فرهنگ واقعی" جامعه است؛ فرهنگ واقعی بیانگر اینست که مردم یک جامعه در واقعیت امر نسبت به حقایق اجتماعی شان چه می اندیشند و چه می کنند!
اما در همانجا گفتیم که این تماماً همان چیزی نیست که مردم در سطح جامعه از خود بروز می دهند! آنها مبتنی بر ماهیتی که سعی کردیم از عنوانی که برایشان انتخاب کرده ایم پیدا باشد طور دیگری عمل می نمایند بنحویکه گویی اکثریت جامعه در ایمان و عمل موافق حقایق اجتماعی شان می باشند؛ این اکثریت که می گوییم منظور تجمیع سه گروه اول است که خود را (+ ، +) نشان می دهند و این همان "فرهنگ ظاهری" جامعه است؛ در واقع یک نوع "وانمود فرهنگی" است.
در اینصورت فرهنگ حقیقی چیست؟ فرهنگ ایده ال و آرمانی است که تحققش اگر هم غیر ممکن نباشد بعید بنظر می رسد! چرا که باید در جامعه تنها یک دسته باشد و آنهم الزاماً از یاران وفاق باشد یعنی همه ی افراد جامعه از سنخ (+ ، +) باشند و این شدنی نیست مگر تحت شرایطی بسیار خاص آنهم به ترفند تظاهر که البته در اینصورت هم فرهنگ حقیقی نخواهد بود بلکه همان وانمود فرهنگی خواهد بود!
بنابراین اگر چه حق اینست که همه ی افراد جامعه به حقایق اجتماعی شان پایبند باشند اما عملاً هیچ جامعه ای نیست که چنین بوده باشد و آنچه در واقعیت امر مشاهده می کنیم تنها سطوحی از "توافق و تظاهر و تخالف" است و اینچنین است که رفتارهای "فرهنگی و غیر فرهنگی و ضد فرهنگی" در هر جامعه ای شکل می گیرد.
خوشا جامعه ای که اصحاب نقاب و نفاقش کم باشد چه در اینصورت از ابرهای تیره ی فرهنگ تظاهری کاسته خواهد شد و فرهنگ واقعی در افق فرهنگ حقیقی دیده خواهد شد! حال چرا نمی گوییم اصحاب فراقش کم باشد چون این گروه بهر حال با توجه به جهت گیری مشخصی که در پیش می گیرند از تظاهر بدورند چرا که رسماً موضعشان را اعلام می دارند و مخالفت خود را با حقایق اجتماعی حاکم بر جامعه چه در پندار و چه در گفتار و چه در کردار و چه در جزء و چه در کل روشن می سازند و اگر چنین نبود که با پنهان ساختن بعدی از واقعیتشان در دلق اصحاب نقاب و نفاق ظاهر می شدند!

اشرف السادات موسوی بازدید : 8 دوشنبه 21 بهمن 1392 نظرات (0)
گویند آخوندی را راه به دهی افتاد که در آن مردمانش نماز نمی گزاردند. در احوال آنها دقیق شد و آنها را مردمانی سخت کوش و نیک سیرت یافت! در شگفت ماند که چگونه است مردمانی چنین، هرگز به نماز گزاردن خو نگرفته اند!
روزی بر جمع مردمان در آمد و پرسید: ای مردم! من چندیست که شما را زیر نظر دارم و خارج از عرف و شرع چیزی از شما ندیدم! شما که قائل به دین خدا هستید چگونه است که نماز بجای نمی آورید؟!
گفتند: ای شیخ همانست که می گویی؛ ما به دین خدا هستیم و برون از آن نکنیم؛ اما می بینی که ما مردمان تلاشگری هستیم و از سحر تا شامگاهان هر کدام در گوشه ای بدنبال لقمه ای نان حلالیم؛ اینست که مجال نماز گزاردن نمی یابیم. خدا خویش بدرستی بر حالمان آگاه است!
آخوند گفت: اینکه نمی شود عزیزان من! کسب روزی حلال شرط دین است شرطی اساسی هم است اما نماز که ستون دین است. مگر می شود که به فکر درِ خانه بود اما دغدغه ی ستونش نداشت؟! خانه بی ستون چگونه شود؟! هیچ است هیچ! بی ستون چه دری چه پنجره ای؟! همینست که درِ مسجدتان همیشه بسته است!
گفتند که درست است اما می بینی که اهالی تلاشگرند؛ روزی اگر پنج بار به مسجد بر آیند و اینهمه بند بگشایند و چارق در آورند و وضو سازند و نماز بگزارند کار از کار گذشته است! ما آزمودیم نمی شود برادر! نمی شود! خدا خویش آگاه است!
آخوند که آنها را در عزمشان استوار می دید و ترک عادتشان را دشوار، زیرکانه گفت: حق با شماست بسی دشوار است باز کردن آنهمه بند و باز بستنشان! اما بهرحال نباید اصل دین را فروگذاشت؛ می دانیدکه نماز در هیچ شرایطی از انسان ساقط نمی شود؛ باشد شما همان سه نوبت بیایید چارق هم از پا در نیاورید!
گفتند: پس چگونه وضو سازیم؟
اشرف السادات موسوی بازدید : 9 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)
ضرب المثلهای قرآنی: بهای تلاش

 … وتِلکَ ا لأمثالُ نَضرِبُها للنّاس لَعلَّهم یتَفکّرون؛ «مثل» ها را می آوریم تا مردم به فکرو اندیشه فرو روند».(سوره حشر، آیه 21)

استفاده از «مثل» و ضرب المثل در محاورات و نوشته جات دو فایده دارد:

1 ـ زیبایی و جذابیت بیشتر نوشته یا سخن.

2 ـ رسایی و شیوایی پیام.

استفاده از مثل های رایج، نوعی هنر آفرینی و هنرمندی در فن سخنوری و کتابت است. این صنعت، افزون بر روان سازی محتوا و ایجاد فضایی مناسب برای انتقال ذهن، نوعی زینت گری و آرایش نیز محسوب می شود و غالباً چیره دستان قلم و سخن از آن استفاده می کنند و کمتر نوشته ادبی را می توان پیدا کرد که از این صنعت بهره مند نباشد و شاهکار های نظم و نثر فارسی و عربی و زبانهای دیگر، مملّو از مثل ها و ضرب المثل هاست.

قرآن کریم که برجسته ترین هنر کلامی و ادبی است، به نوبه خود به صورت لطیف و ملیحی از این صنعت استفاده کرده است. به گونه ای که نه اقتباس از کلام بشری کرده است تا از حد اعجاز تنزل یابد و نه از محاوره متعارف فراتر رفته است تا سخنی غیر مجذوب و دشوار گردد، بلکه به سبکی بدیع و نو و با ضرب المثل هایی عالی و شگفت، زیباییها وشگفتیهای خویش را تماشایی تر کرده است.مثل های قرآنی عبارتند از:

1 ـ مثل هایی که در قرآن از آنها به عنوان مَثَل یاد می کند.

2 ـ مثل هایی که هر چند به صورت مَثَل در قرآن ترسیم نشده است، ولی به قدری جامع و رسا وگویا است که به صورت مثلی رایج در آمده است.

در این سلسله از مقالات با هم به تماشای این فصل زیبای از قرآن می نشینیم.

«و ان لیس لِلأنسان ألاّ ما سَعی؛ برای انسان چیزی جز آنچه که از راه تلاش و کوشش بدست آورد نیست». (سوره نجم، آیه 39)

علامه طباطبایی در تفسیر پر ارج «المیزان» در معنی آیه می نویسند:

«دارایی و سرمایه حقیقی انسان نمی شود مگر آنچه را که خود از طریق عمل کسب کرده است چه اینکه هر انسانی بر سر سفره عمل خویش نشسته است و آنچه را که در نشئه دنیام به خود منتسب می کند از مال و فرزند و امثال آن چیزی جز امری اعتباری و پنداری بیش نیست وگرنه در سرای آخرت که سرای حقیقت است دارایی او همان اعمال نیک و بد اوست».

مضمون عالی، ناب و اختصار آیه موجب شده است که همواره دانشمندان و ادیبان در مباحث گوناگون علمی و اخلاقی به آن استناد کنند و همین سبب شده است که آیه شریفه به عنوان ضرب المثلی قرآنی رخ بنماید. گروهی آن را نگین انگشتری شعر خویش ساخته اند، همانند:

مولانا جلال الدین بلخی می گوید:

چو گفت «لیس للانسان إلاّ ما سعی » خالق بیفکن دانه ای امروز تا زان بدروی فرد

چون نکرد آن کار مزدش هست ل «لیس للانسان إلا ما سعی»

قـدر همـت باشـد آن جهد و دع «لیس للانسان إلا ماسعی»

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 10 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)
روایات:کار از منظر دین

پیامبر اعظم(ص):

· به دست آوردن مال حلال برای تأمین زندگی و گذران معاش، بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.[1]

· خداوند بنده مؤمن پیشه ور را دوست دارد.[2]

· هر کس کاری می کند، باید آن را خوب انجام دهد.[3]

· خدا دوست دارد وقتی کسی کار می کند، آن را نیکو و کامل انجام دهد.[4]

· حق فرزند بر پدرش این است که برای او اسم خوب انتخاب کند، خوب تربیتش نماید و در کار شایسته ای مستقرش سازد.[5]

· کسی که از دست رنج مشروع خود زندگی کند، در قیامت با پیامبران محشور می­شود و پاداش می­گیرد.[6]

· اجر کسی که برای زندگی خود و خانواده اش زحمت می کشد، مانند اجر سرباز مجاهد است.[7]

امام علی (ع):

· اگر تن دادن به شغل، مایه زحمت و رنج است، بیکاری نیز سبب نادرستی و فساد خواهد بود.[8]

امام باقر (ع):

· عبادت، هفتاد جزء است و از همه بهتر، کسب روزی حلال است.[9]

امام صادق(ع):

· پیامبر اعظم(ص) دوبار فرمود: لعن خداوند بر کسی باد که بار زندگی خویش را بر دوش دیگران افکنده است.[10]

· گنج های الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند، محبوب تر از زراعت و کشاورزی نیست. تمام پیامبران خدا کشاورز بودند، جز ادریس که کارش دوزندگی بود.[11]

امام کاظم (ع):

· کسی که از پی روزی حلال برود تا خود و خانواده اش خود را بی­نیاز سازد، اجر او در پیشگاه الهی، مانند اجر سربازی است که در راه خدا جهاد می کند.[12]

امام حسن عسکری(ع):

· گرچه خداوند در نظام حکیمانه آفرینش، روزی مردم را تضمین کرده است، ولی مبادا اندیشه ضمانت خداوند روزی دهنده، مغرورتان سازد و شما را از انجام فریضه کار و کوشش بازدارد.[13]

ابن عباس:

· رسول اکرم (ص) مردی را دید که نیرو و توانایی اش مایه تعجبش شد. پس پرسید: آیا کار می کند؟ گفتند نه، بیکار است. فرمود: از چشم من افتاد؛ یعنی جوان بیکار در نظر پیامبر، ارزش ندارد.[14]

اشرف السادات موسوی بازدید : 7 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)
                      13881115-rahbar2-s.jpg

گزیده سخنان امام خمینی ره خصوص ولایت فقیه

* چشم هایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند بر خلاف این چیزی که ملت آنها را تعیین کرده است عمل می کنند، وکالت ندارند در این امر.....( صحیفه امام، ج 10، ص: 222)

* من به همه ملت، به همه قوای انتظامی، اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی، و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی آورد، کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند. (صحیفه امام، ج 10، ص: 58)

* نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه می شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است و شما مْن حَیثُ لَا یشْعُر [از آن جهت که نمی دانید و نمی فهمید] این حرف را می زنید. بیایید دنبال ملت که همه با هم به جمهوری اسلامی رأی داده اند و در مقابل آنها یک عده، یک عده بسیار معدود، یک از صد، یک و نیم از صد، با اینکه همه قوای خودشان را جمع کردند رأی خلاف دادند. شما تبعیت بکنید از اکثریت قریب به اتفاق ملت، تبعیت بکنید از اسلام، تبعیت بکنید از قرآن کریم، تبعیت بکنید از پیغمبر اسلام، مخالفت نکنید این قدر.( صحیفه امام ج 10 ص : 59)

emam2.jpg

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

یکی از ویژگی هایی که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ برای پارسایان بیان می کنند، تلاش برای روزی حلال است(...وَ طَلَباً فی حَلالٍ[1]). بدیهی است اولین و مهم ترین گام در جهت زدودن «فقر و نیازمندی» و وابستگی فردی و اجتماعی به دیگران، این است که انسان سهم خود و خانواده، نزدیکان، همسایگان و نیز جامعه خود را از سفره گسترده طبیعت فراموش نکند.

 

طلب حلال در قرآن  

با نگاه به آیات قرآن در می یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده است.

حتی در سوره جمعه که توصیه آن به شرکت در نماز جمعه و ذکر خداست، می فرماید: هنگامی که نماز پایان یافت، شما آزادید در زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بطلبید (به دنبال روزی بروید) و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید![2] از این آیه استفاده می کنیم که حتی روز تعطیل و به جا آوردن اعمال عبادی در روز جمعه، مانعی برای فعالیت های اقتصادی سازنده نیست.

 

توازن نیازهای مادی و معنوی

اصل تعادل و توازن حکم می کند که در نیایش های خود هم به نعمت های دنیا توجه داشته باشیم و هم به آخرت و این براساس آموزه های قرآنی است:

« وَ لا تَنَزَعُوا فَتَفْشلُوا وَ تَذْهَب رِیحُکمْ [3] مردانی که خرید و فروش آن ها را از یاد خدا باز نمی دارد».

امام صادق ـ علیه السّلام ـ این دعای دو جانبه را این چنین تعلیم داده اند:

«سَلوا اللهَ الغِنی فی الدُنیا و العافیهَ، و فی الآخرهِ المغفرهَ و الجَنَّهَ؛ از خدا در دنیا بی نیازی و عافیت را بخواهید و در آخرت آمرزش الهی و بهشت را».[4]

 

کسب حلال، وسیله خدمت

انفاق در راه خدا موارد زیادی از بخشش های واجب و مستحب را پوشش می دهد: خمس، زکات، قرض، صدقه، بعضی از نذرها، هدیه، قربانی و... از این موارد است. بدیهی است اگر دست انسان از مال و مواهب دنیوی خالی باشد، هرگز توفیق احسان به مردم را نخواهد یافت. بنابراین می توان گفت در اغلب آیاتی که صیغه «أنفِقوا» (به شکل امری آن) استفاده شده است؛ چه واجب و چه مستحب، باید کلمه «اکسبوا» را در تقدیر گرفت. هم چنان که می گوییم مقدمه واجب، واجب است؛ مقدمه انفاق هم که کسب در آمد است لازم و اجتناب ناپذیر است.

آیه ذیل به صراحت می فرماید: از کسب حلال خود انفاق کنید:

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طیِّبَتِ مَا کسبْتُمْ» [5] ای کسانیکه ایمان آورده اید از اموال پاکیزه و حلالی که کسب کرده اید؛ انفاق کنید.

مولوی می گوید:

«انفقوا» گفتست پس کسبی بکن زانکه نبود خَرج بی دخل کُهُن

گرچه آورد «أنفِقوا» را مطلق، او تو بخوان که اِکسبوا ثُمّ «انفقوا»[6]

سعدی شیرازی در پایان باب هفتم گلستان و در داستان جدال سعدی با مدعی، در بیان توان گری و درویشی در ضمن گفت و گویی طولانی با درویشی صوری می گوید:

توانگران را وقف است و نذر و مهمانی زکات و فـطره و اِعـتاق[7] و هَـدی[8] و قـربانی

تو کی به دولت ایشان رسی که نتوانی جز این دو رکعت و آن هم به صد پریشانی!؟

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

«انّ النفسَ اذا أحرَزَت قوتَها استقرَّت؛ آرامش خیال انسان در صورتی است که مایحتاج زندگی اش فراهم باشد».[9]

از قرآن کریم نیز چنین استفاده می شود که داشتن مال، لازمه رسیدگی به محروم و سائل است.[10]

 

اهمیت طلب حلال در احادیث

پیشوایان معصوم ما ـ علیهم السلام ـ با گفتار، عمل و تشویق، همواره پیروان خود را به تلاش برای روزی حلال سوق داده و «حلال» بودن را ویژگی لازم و دائمی درآمدها دانسته اند. از این نکته استفاده می شود که هر قدر دامنه «درآمدهای حلال» گسترش یابد و شناسایی شود و مورد استفاده سطوح مختلف جامعه با توانایی ها، سلیقه ها، تخصص ها، و امکانات بومی مختلف قرار گیرد، به طور طبیعی نظام مالی و اقتصادی سالمی بر جامعه جاری و ساری می گردد و راه های نامشروع کسب درآمد از بین رفته و یا به حداقل می رسند. اهمیت جایگزین کردن راه های حلال روزی به حدی است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ به یکی از اصحاب خود به نام «مصادف» می فرماید:

«یا مُصادِفُ! مجالَدَهُ السیوفِ أهونُ من طَلَبِ الحلالِ؛[11] شمشیر زدن و جنگیدن آسان تر از به دست آوردن روزی حلال است!»

و نیز آمده است:

«الشاخِصُ فی طَلَب الرزقِ الحلالِ کالمُجاهِدِ فی سَبیل الله؛[12] کسی که در طلب رزق از شهری به شهری رود، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند».

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

«ما مِن عَبدٍ استحیا مِن الحَلالِ إلّا ابتلاهُ اللهُ بِالحرامِ؛[13] هیچ بنده ای نیست که از طلب حلال شرم کند، مگر این که خدا او را به حرام مبتلا می کند».

اشرف السادات موسوی بازدید : 7 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

در اسلام، کار مقدس شمرده است و به منزله جهاد در راه خداست؛ در روایات نقل شده است که دعای شخص بیکار مستجاب نمی شود و کسانی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران انداخته اند مورد لعنت اند.

انبیا و رهبران ما،کار را شعار و شغل خود قرار داده بودند. آنچه که از سیره و تاریخ گذشتگان به دست می آید آن است که اکثر پیامبران کشاورز بوده اند.

 

 

پیامبر اکرم فرموده اند: کسانی که آب و خاک دارند، ولی بر اثر عدم کشاورزی فقیرند مورد غضب هستند. همچنین فرمودند: بهترین کارها کشاورزی است و سعی کنید زمین کشاورزی را نفروشید و فرمودند: خدا کسانی را که صاحب حرفه و کار خود هستند، دوست دارد. (روایات فوق از کتاب بحار جلد 130 نقل شده است)

روزی امام صادق علیه السلام به اصحاب فرمودند: فلانی کجاست؟

گفتند: تنگدست شده.

امام: پس چه می کند؟

گفتند: در خانه نشسته عبادت می کند.

امام: پس زندگی اش؟

پاسخ دادند: یکی از دوستانش.

امام: به خدا قسم این دوستش به درجاتی از او عابدتر است. (داستان راستان، ص 92)

اسلام کار را مقدس می داند. روایتی در اهمیت کار هست که می فرماید: «مَنْ أَکلَ مِنْ کدِّ یدِهِ مَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ کالْبَرْقِ الْخَاطِفِ» (جامع الأخبار، ص 139) کسی اگر با دست خودش کار بکند، روز قیامت از صراط مثل برق عبور می کند. یعنی معطلی در قیامت ندارد.

خداوند از مردم، عمران و آبادی زمین را خواسته که بدون کار و تلاش محقّق نمی شود. «هُوَ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمْ فِیها» (هود، 61)
کار وسیله ی تربیت جسم و روح، پرکردن ایام فراغت، مانع فساد و فتنه، عامل رشد و نبوغ و ابتکار، توسعه ی اقتصادی، عزّت و خودکفائی و کمک به دیگران می باشد.

اسلام برای کار بازویی احترام ویژه ای قائل شده است و مراعات حقّ کارگر و تحصیل رضای او و پرداخت سریع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعیین شده و احترام به او همه و همه مورد سفارش اسلام است. همان گونه که برای کشاورزی سفارش نموده تا آنجا که سیراب کردن درخت، پاداش سیراب کردن مؤمن دارد.

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 7 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)
بی تردید، آیین اسلام بلکه تمامی ادیان آسمانی، پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته، به اندازه ای که در توان آنان باشد، فرا می خواند. در این باره روایات زیادی از شیعه و سنی وارد شده است که به روشنی بر این مدعا دلالت دارند.

در صحیحه محمد بن مسلم به روایت از امام صادق علیه السلام آمده است که پیامبر خدا فرمودند:«تزوّجوا فإنّی مکاثرٌ بکم الامم غداً فی یوم القیامة؛ ازدواج کنید که من به سبب زیادی جمعیت شما بر دیگر امت ها مباهات می کنم.» همچنین جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که رسول خدا فرمودند:«ما یمنع المؤمن أن یتّخذ أهلًا لعلّ اللّٰه یرزقه نسمة تثقل الأرض بلا إله إلا اللّٰه؛ چه چیزی انسان مؤمن را از این باز می دارد که همسری برگیرد، تا شاید خداوند فرزندی برای او روزی کند که زمین را با «لا إله إلّا اللّٰه» آکنده سازد.»

در کشور ما ایران، زمانی که در سال 1367 نتایج سرشماری منتشر و میزان رشد جمعیت در سال های 65 - 55 به طور کلی 9/3 درصد و بدون احتساب معاودین عراقی و پناهندگی افغانی 55/3 درصد اعلام شد، خطر افزایش انفجاری جمعیت، متفکرین جامعه و در راس آن، دولت را به فکر اتخاذ سیاستی رسمی مبنی بر کاهش موالید انداخت.

در شهریور سال 1367 و پس از پایان جنگ، سازمان برنامه و بودجه وقت، سمیناری در مشهد برگزار کرد و از تمام سیاستگذاران و 48 دستگاه مرتبط دعوت کرد تا به دنبال راه حلی باشند. در قطعنامه پایانی این سمینار، بر مخاطرات ناشی از تداوم نرخ رشد طبیعی جمعیت تاکید و به دولت وقت هشدار داده شد که در صورت ادامه وضعیت فعلی نرخ بیکاری به 24 درصد افزایش خواهد یافت، آن هم در شرایطی که جمعیت کشور 54 میلیون نفر بود. وضعیت ناشی از فرسایش جنگل ها و مراتع و تخریب منابع طبیعی نیز ترسیم شد.

امام خمینی(ره) نیز در تاریخ 10 آبان ماه همان سال جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید را به عنوان یکی از مسائل مستحدثه که حوزه علمیه باید به آن بپردازد، مورد تأیید قرار دادند البته همچنان مخالفت هایی وجود داشت، اما سرانجام در تاریخ 8 اسفند سال 1367 و یک ماه پیش از آن که برنامه توسعه کشور در دستور کار مجلس قرار گرفت، این سیاست ها به هیأت دولت ارائه شد.

در این سیاست تعدیل موالید تا سقف 3 فرزند به عنوان حد متناسب میانگین کودکان هرخانواده ایرانی و تضمین کننده ضریب جانشینی و تجدید نسل جمعیت ایران به عنوان هدف اصلی منظور شده بود و اقداماتی چون توسعه انسانی، گسترش مشارکت ها بویژه مشارکت های اقتصادی زنان، کاهش مرگ و میر اطفال، کودکان و مادران، بالا بردن سطح آگاهی های اجتماعی به کمک مراجع تقلید و رسانه های عمومی و همگانی به عنوان عوامل پشتیبانی و تسهیل کننده پیشبرد این هدف در متن راهکارهای سیاستی گنجانده شد ودر سال 1368 این سیاست رسمی، تحت عنوان «تنظیم خانواده» اتخاذ شد و اجرای آن به وزارتخانه های بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش و سازمان های ذی ربط دیگر واگذار شد.

بدین ترتیب در سال 1369 شورایی با عنوان شورای «تحدید موالید» با تصویب دولت و به ریاست وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد و در سال 1370 با ایجاد اداره کل «جمعیت و تنظیم خانواده» برنامه های جمعیتی گسترش یافت و در تاریخ 26 اردیبهشت 1372 قانون تنظیم خانواده مشتمل بر 4 ماده و 2 تبصره در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در2 خرداد 1372 به تایید شورای نگهبان رسید.

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)
آيا حضرت آدم اولين انسان بود يا قبل از او انسان وجود داشت؟ و فرزندان او چگونه توليد مثل كردند؟

مطلبي را که در خصوص وجود انسان هايي قبل از انسان فعلي که از نسل حضرت آدم(ع) مطرح فرموديد به صورت هاي گوناگون در روايات مطرح شده است مثلا امام باقر(ع) به جابر بن يزيد مي گويد: گويا تو گمان مي کني که خداوند فقط اين عالم را آفريد و بس و همچنين گمان مي کني که خداوند بشري غير از شما نيافريده است؟ آري به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفريد و تو در آخر اين عالم ها و آدم ها هستي (خصال، ج 2، ص 450 و نيز بحارالانوار، ج 63، ص 82 - 83).
برخي از انديشمندان اسلامي بر اساس اين روايات معتقدند که «آدم(ع)» نخستين انساني نبوده که گام بر روي کره خاکي نهاده است، بلکه قبل از او انسان هاي ديگري بوده اند که به دلايل نامعلومي نسلشان منقرض گشته است (منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 4، ص 94 ؛ قاموس قرآن، سيدعلي اکبر قريشي، ج 1، و 2، صص 49 - 50).
در خصوص خلقت آدم ديدگاه هاي گوناگوني مطرح شده است از جمله:
1. پيش از حضرت آدم، هيچ موجودي از آدم يا شبيه آدم وجود نداشته و حضرت آدم يک دفعه و به طور مستقل خلق شده است.
2. پيش از حضرت آدم موجوداتي شبيه آدم و جن بوده اند و سپس يا از بين رفته اند و يا هنوز هم وجود دارند.
3. پيش از حضرت آدم، آدم وجود داشته ولي تکامل نايافته بود و به هر دليل از ميان رفته و منقرض شده اند و آنگاه حضرت آدم بدون ارتباط با آدم هاي گذشته به طور کامل مستقل آفريده شده اند.
از مجموع آيات قرآني اين نکته به دست مي آيد که سرسلسله افراد انساني موجودي به نام حضرت آدم(ع) بوده است و افراد نسل او بر اثر نطفه هايي که در رحم مادرانشان انعقاد پيدا مي کنند، ايجاد مي شوند اما اين که خود آدم چگونه پيدا شده از جمع آيات به اين نتيجه مي رسيم که او از خاک آفريده شده است و پس از طي مراتبي چون گل چسبنده و چکيده اي از گل و تبديل آن به گل خشکيده و تکميل اندام شايستگي دميده شدن روح را پيدا کرده و به صورت موجودي کامل در آمده است.
از سوي ديگر وقتي مجموع آياتي را که در خصوص ارزش و مقام انسان نازل گشته بررسي مي نماييم، به اين حقيقت واقف مي شويم که قرآن کريم انسان را يک نوع مجزا از حيوان مطرح مي کند به عنوان موجودي که اختلاف ذاتي و ماهوي با موجودات ديگر دارد در حالي که در نظريه چهارم پيش گفته مسأله اختلاف ذاتي و ماهوي ميان انسان وحيوان مطرح نيست بلکه انسان هم حيواني است که نظام فيزيولوژي پيچيده تري دارد نه اين که نوعي مجزا از حيوان باشد (نگا: روم / 20 ؛ آل عمران / 59 ؛ سجده / 7 و 8 ؛ مؤمنون / 12 ؛ صافات / 11 ؛ حجر / 26 - 29 ؛ الرحمن / 14 ؛ نساء / 1 ؛ اعراف / 189 ؛ زمر / 6 ؛ انعام / 98 ؛ حجرات / 13 ؛ نحل / 4 ؛ يس / 77 ؛ دهر / 2 ؛ قيامت / 37 - 38 ؛ فرقان / 54 ؛ مرسلات / 20 ؛ علق / 2 ؛ نوح / 17 - 18 و ... نيز نگا: مباني انسان شناسي در قرآن، صص 73 - 81 ؛ تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 288 ؛ الميزان ، ج 16 ، ص 384 - 388 ، ج 4، ص 224 - 225 و...).
با جمع بندي آيات فوق و روايات مطرح شده در خصوص وجود انسان هايي قبل از حضرت آدم مي توان به نظريه سوم اذعان نمود، بدين بيان که پيش از حضرت آدم(ع) انسان هاي تکامل نايافته اي بوده اند که از بينش و آگاهي حضرت آدم(ع) و نسل او برخوردار نبودند اين آدميان در قالب و صورت حيواني نبوده اند و نيز تنها زندگي غريزي بر آنها حاکم نبوده است ولي به شکل انسان کنوني که داراي زندگي توأم با آگاهي و مسؤوليت باشند نيز نبوده اند، نسل اين انسان ها به دلايلي که فعلا بر ما مجهول است منقرض شده اند و آنگاه خداوند متعال حضرت آدم(ع) را به صورت کاملا مستقل و مجزا با اوصاف و ويژگي هاي منحصر و مختص به خود از گل آفريد؛ انساني که داراي آگاهي، بينش، تعقل چشمگير و.. بود و انساني که گل سر سبد جهان هستي و نمايانگر اوصاف الهي است.


 

اشرف السادات موسوی بازدید : 7 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

خلاقیت و نوآوری

خلاقیت به عنوان یک نیاز عالیه بشری در تمام ابعاد زندگی او مطرح است و عبارت است از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشة انسان بطوری که حائزیت توانائی در ترکیب عوامل قبلی به طرق جدید باشد را شامل می شده، خلاقیت همچون عدالت دموکراسی و آزادی برای افراد مختلف دارای معانی مختلف می باشد ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارت است از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدی است. تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت ذهنی و فکری است و نوآوری بیشتر جنبة عملی دارد. در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است و نوآوری می تواند در خط مشی ها، فرآیندها، فنون نیز مانند فعالیت ها و رفتارهای افراد رخ می دهد. نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است، وات من می گوید: (اگر بخواهید نوآور باشید بایستی تا حدی باز برخورد کنید سعی فراوان کنید اشتباهاتی مرتکب شوید. اگر افراد شکست نخورند احتمالاً چیزی هم یاد نخواهند گرفت، طبق نظر گیلفورد «خلاقیت یعنی حل یک مشکل یا سلسله ای از مسائل کوچک و بزرگ، «و به نظر راجرز» خلاقیت یعنی اظهار وجود و استقلال طلبی و حفظ شخصیت انسان»

اندیشمندان دیگری نظر دارند که تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسایل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. خلاقیت از دیدگاه روانشناسی، پدیدار گردیدن تلفیقی از اندیشه های نو به وسیلة شهودگرایی از منابع ناشناخته تعریف شده است. پاپالیا خلاقیت را توانائی دیدن چیزها در یک نظر نو و معمولی، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی دهد و پس ارائه رهیافتهای جدید، غیرمعمولی و اثربخش است. لوتانز استاد رفتار سازمانی خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروه ها در یک روش جدید، تعریف کرده است.

اشرف السادات موسوی بازدید : 8 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

این جمله بطوری که از سیاق بر می آید به منزله استثنائی از ما قبل است و این خود دلیل است بر اینکه همانطور که گفتیم در سپاه اسلام در جنگ احد بعضی بوده اند که نه دچار آن انقلاب شدند، و نه عملی کردند که از انقلاب درونیشان خبر دهد، و این عده شکرگزارانند .و حقیقت شکر، اظهار نعمت است، همچنانکه کفر، مقابل آن است یعنی پنهان کردن نعمت و سرپوش روی آن نهادن است، و اظهار نعمت به این معنا است که آن را در جای خود استعمال کنی، آن جائی که دهنده نعمت در نظر داشته و نیز اظهار نعمت به این است که آن را به زبان بیاوری، و منعم را در برابر دادن این نعمت، ثنا بگوئی، و مرحله دیگر اظهار نعمت این است که در قلب هم به یاد آن و به یاد منعمش باشی، و از یادش نبری.

پس شکر خدای تعالی در برابر نعمتی از نعمتهای او این است که در هنگام استعمال و به کار بردنش به یاد او باشد، و وقتی به یاد او بود به یاد این مطلب هم می افتد که نعمت او را در جائی که خود او خواسته استعمال کند، نه در جای دیگر، و معلوم است که هیچ موجودی نیست که نعمتی از نعمت های او نباشد، و هیچ نعمتی را خلق نکرده مگر برای اینکه در راه بندگیش استعمال شود، همچنان که خودش فرمود: "و اتیکم من کل ما سالتموه، و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (1).

پس شکر او در برابر نعمت هایش به این است که در آن نعمت ها اطاعت شود، و بیاد مقام ربوبیتش باشند.

و بنابر این پس شکر مطلق خدای تعالی و بدون تقیید، همانا یاد خدا بدون نسیان، و اطاعتش بدون معصیت است، پس معنای آیه: "و اشکروا لی و لا تکفرون" (2) این است که به یاد من باشید، یادی که آمیخته با نسیان نباشد، و امر مرا اطاعت کنید، اطاعتی که آمیخته با عصیان نباشد، (معلوم می شود در جنگ احد شخصی وجود داشته که هرگز از یاد خدا غافل نشده، و هرگز امر او را نافرمانی نکرده بوده"مترجم") و نباید به این سخن گوش داد که بعضی آن را گفته اند که امر در آیه شریفه تکلیف بما لا یطاق و خارج از توان انسان است، زیرا این سخن ناشی از کمی تدبر در این حقایق و دوری از ساحت عبودیت و کار پاکان را قیاس از خود گرفتن است.

 

اشرف السادات موسوی بازدید : 14 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

1. پیامبر اکرم (ص) : نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.(متن عربی)


كن بارا و اقتصر علي الجنة و ان كنت عاقا فاقتصر علي النار.

 

2. امام رضا (ع) : نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت‏ خدا نباید اطاعتشان کرد.(متن عربی)


بر الوالدين واجب، و ان كانا مشركين و لا طاعة لهما في معصية الخالق

 

3. امام کاظم (ع) : مردی از پیامبر خدا (ص) سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود: 1 - او را با نام صدا نکند 2 - در راه رفتن از او جلو نیفتند. 3 - قبل از او ننشیند. 4 - کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند.(متن عربی)


سال رجل رسول الله(ص): ما حق الوالد علي ولده؟ قال: لا يسميه باسمه، و لا يمشي بين يديه، و لا يجلس قبله و لا يستسب له

 

4. امام باقر (ع) : در سه چیز خداوند متعال به احدی اجازه ترک آنها را نداده است: 1- ادای امانت‏ به مرد نیکوکار و فاسق 2- وفای به عهد و پیمان نسبت‏ به نیکوکار و فاسق 3- نیکی به پدر و مادر، نیکو کار باشند یا فاسق ولا ابالی(متن عربی)


ثلاث لم يجعل الله (عز و جل) لاحد فيهن رخصة اداء الامانة الي البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدين برين كانا او فاجرين

 

5. امام علی (ع) : کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است(متن عربی)


من احزن والديه فقد عقهما

اشرف السادات موسوی بازدید : 6 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

صفات و افکار شیطانی

در کاربردهای عربی، شیطان، هر موجودی از انسان و جن و حیوانی است که سرکشی و تمرد می کند و بیرون از دایره رفتارهای طبیعی می باشد. بنابراین، اختصاص به طائفه ای خاص ندارد.[1] از این رو در قرآن از شیاطین جن و انس سخن به میان آمده است.

با این همه، نماد اصلی شیطان و شیطنت، ابلیس از جنبیان است که با عبادت و بندگی به مقامات عالی رسید و در مقام قدس سکونت یافت، ولی تمرد و استکبار کرد و از آن مقام رانده شد. در برخی از آیات قرآنی که سخن از شیطان به میان می آید، مقصود ابلیس می باشد، چنانکه در آیات 41 تا 45 سوره مریم، مراد از شیطانی که در برابر خداوند عصیان ورزید و برخی از انسان ها وی را به جای خدا می پرستند، همین ابلیس است.

بنابراین هرگاه از شیطان و صفات و افکار او سخن به میان می آید، مقصود ابلیس است؛ زیرا که وی نماد هر زشتی و پلیدی و دشمنی است. با این همه، برخی از مردمان نه تنها صفات او را می پسندند، بلکه می کوشند تا با الگوبرداری از ابلیس خود را شیطان مجسمی سازند و صفات و افکار او را در خود تحقق بخشند. این گونه است که از خدایی شدن به شیطانی شدن گرایش می یابند و در این راه گام برمی دارند. چنین افرادی که تحت سلطه فکری و صفاتی ابلیس درآمده اند، همان اولیای شیطان و دوستان اویند. به همین دلیل خداوند از کسانی که بت پرستی پیشه خود ساخته اند و به عبادت بتان مشغول می شوند به عنوان کسانی یاد می کند که تحت ولایت شیطان درآمده و از دوستان او شده اند.[2]

ابزارهای شیطانی

شیطان برای تسلط بر انسان ها و جنیان، از ابزارهای بسیاری بهره می برد؛ زیرا قدرت شیطان از محدودیت های چندی رنج می برد که از جمله آنکه وی تنها می تواند در آغاز از وسوسه بهره گیرد تا شخص در دام او گرفتار آمده و تحت ولایت و سلطه او درآید، مضاف بر اینکه این قدرت وی نیز محدود به دنیا و نیز به غیر انسان های خالص شده الهی یا مؤمنان مخلص می باشد.[3]

اشرف السادات موسوی بازدید : 10 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

اخلاق سرمایه سلامتی است، ما اگر سلامت انسانها را به دقت مورد نظر قرار بدهیم بایستی از دو جهت قضاوت نماییم.

یکی از جنبه روح و اخلاق، دوم از نظر جسم و بدن.

بهداشت را نمی توان از دریچه بدن دید، زیرا ما خود به تجربه دریافتیم که ناراحتیهای روحی و هیجانهای درونی علاوه بر آنکه باعث اختلال فکر و تشویق خاطرند در بدن نیز آثار بدی دراند و مزاج را از صراط مستقیم صحت و اعتدال منحرف می کنند و منشا بیماریهای مختلفی می شوند:

حسد

مثلا یکی از بیماریهای روانی حسد است، شخص حسود هر چند مواظبت جهات بهداشت را بنماید ولی شراره های حسد که در «اندرون» وجودش زبانه می کشد، اعصاب او را خورد کرده، سلامت وی را می سوازند.

علی (ع) می فرماید:«العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد»[1] جای شگفتی است که افراد حسود از سلامت بدن خود غافلند.

ناامیدی

نا امید بودن به آینده که نتبجه اش غم و اندوه است یکی از حالات روحی و روانی است که برای بشر ارمغانی غیر از درد و مرض نمی آورد. علی (ع) میفرمود:«الحزن یهدم الجسد»[2] اندوه و غم بدن را ویران می کند.

هر که غم جهان خورد کی برد از حیات بر

 

رو تو غم جهان مخور تا ز حیات بر خوری

روح و بدن به قدری با یکدیگر مرتبط و متحدند که حالات نیک و بد هر یک در دیگری اثر می گذارد و این مطلب مورد قبول کلیه دانشمندان دیروز و امروز جهان است، بدن آدمی تحت تأثیر حالات روان است، و روان نیز تحت تأثیر حالات بدن می باشد.

کسی که دچار نگرانی و تشویق خاطر است و در ضمیر خود احساس ناراحتی و بی قراری می کند، خواه و ناخواه این حالت روانی آثار نامطلوبی روی بدن او می گذارد و جسم وی را از مسیر سلامت و اعتدال منحرف می کند. علی (ع) می فرمود: «الهم نصف الهرم»[3] اندوه نیمی از پیری است.

در تحقیقات علمی دانشمدان ثابت شده است که یک قسمت ملاحظه از بیماریهای نواحی مختلف بدن، ناشی از هیجانهای روحی و نگرانی های روانی است، برای درمان اساسی این قبیل بیماران لازم است در درجه اول به ریشه مرض توجه شود و قبل از معالجات پزشکی و دارویی باید با نگرانیها و بیقراریهای جان مبارزه کرد و آنها را از صفحه خاطر بیمار بر طرف نمود

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش . خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . سلام به دوستای عزیزم , امیدوارم این وب مورد پسند شما باشـه .....با تـــــشکر **
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما راجع به وبلاگ چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 1,423
  • کدهای اختصاصی